رشد حقیقی در قرآن مجید رشد معنوی، رشد ایمان و تکامل اخلاقی می باشد، جنبه ای که انسان باید با اختیار خودش آن را کسب نماید و مدارج آن را بپیماید، و گرنه تمام انسانها در مراحل خلقت و رشد جسمانی یکسان هستند.
موانع رشد عقلانی را توضیح دهید.
موانع رشد عقل
مقصود از
موانع، علل و عواملى است که از رشد عقل جلوگیرى کرده و در تفکر و بینش ایجاد
اختلال کرده و مانع رسیدن به نتایج صحیح و منطقى مىگردد. مهمترین این موانع با
استناد به منابع اسلامى عبارت است از:
الف)
هواى نفس
میان عقل و
هواى نفس تضادى است غیرقابل انکار. هرکجا عقل حاکم بود هواى نفس را به کنترل
مىآورد و هرجا هوا حاکم شد عقل را از صحنه مىراند.
على(ع) با
اشاره به این تضاد مىفرماید: الهَوى ضِدُّ الْعَقْلِ»(92)،
اَلهَوى عَدُوُّ الْعَقلِ»(93)، الهَوى آفَةُ الْعَقْلِ»(94)
ازاینرو،
براى رشد قدرت اندیشه باید هواى نفس بهکنترل درآید و با آن مجاهدهشود. على(ع)
مىفرماید: با شهوت نفس مبارزه کن و بر غضبت غالب آى و عادات خود را از میان
بردار تا نفس تو پیراسته گردد و عقلت کامل شود و پاداشت افزون گردد.»(95)
انسانهاى
مؤمن و وارسته از اندیشه تابناک برخوردارند: المُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِاللَّه» در
حالىکه افراد آلوده با سپردنِ زمام عقل به دست هواى
نفس، عقل و خرد را به تیرگى مىکشانند و از اهداف
انسانى بازمىمانند.
قرآن کریم
بااشاره به نقش ایمان و تهذیب نفس در روشنبینى و
فروزندگى عقل مىفرماید: اگر تقواى الهى پیشه
کنید، خداوند نور تشخیص به شما خواهد داد:
یا اَیُّهَاالَّذیِنَ آمَنُوا اِنْ تَتَّقوُااللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ
فُرْقاناً».(96)
و از هواى
نفس بهعنوان عاملِ گمراهى و تیرگى عقل کوردلى یاد کرده و مىگوید: آیا دیدى
آنکس را که هواى خویش را خداى خود گرفت و خداوند او
را با داشتن دانش گمراه ساخت و بر چشم و گوش او مهر زد؟: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَاِلهَهُ
هَواهُ وَ اَضَّلَهُاللَّهُ عَلى عِلْمٍ و خَتَمَ على سَمْعِهِ وَ
قَلْبِه».(97) این مطلب در سخن على(ع) چنین بیان شده است: مُخالَفَةُ
اَلْهَوى شِفاءُ الْعَقْلِ»(98). غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّینَ
وَ العَقْلَ»(99).
و در
گفتارى دیگر برخى عقلها را به اسیرى در چنگال نفس تشبیه فرموده است: کَمْ مِنْ
عَقْلٍ اَسِیرٍ تَحْتَ هَوى اَمِیر».(100)
علاوه بر
آنچه بهصورت کلى درخصوص رذایل و تأثیر آنها بر تیرگى عقل و خرد دیدیم، روایات
بسیار دیگرى با ذکر موارد و نمونهها وجود دارد. بهعنوان مثال على(ع) مىفرماید:
مَنْ
عَشِقَ شَیئاً. قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ؛(101)
کسى که
چیزى را عاشق شود، شهوت پرده عقلش را مىدرد.»
عُجْبُ
الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ اَحَدُ حُسّادِ عَقْلِهِ؛(102)
خودبینى
انسان یکى از حسودان عقل اوست.»
اَکْثَرُ
مَصارِعِ العُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ المَطامِعِ؛(103)
با جستن
برقِ طمع، عقل به خاک درافکنده مىشود.»
شَرُّ
آفاتِ الْعَقْلِ الکِبْر»؛(104)
تکبر
بدترین آفت خرد است.»
مَنْ
اَعجَبَ بِرأیِهِ ضَلَّ و مَن اِسْتغَنى بِعَقْلِهِ زَلَّ وَ مَنْ تَکَبَّرَ
عَلَىالنّاسِ ذَلَّ؛(105)
آنکس که
خود رأى باشد، گمراه شود و آنکس که به عقل خویش متکى باشد، مىلغزد و آنکه بر
مردم تکبر کند، خوار مىشود.»
اَللِّجاجُ
یُفْسِدُ الرَّأى؛(106)
لجاجت، رأى
را فاسد مىکند.»
وَاعْلَمُوا
اَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِى العَقْلَ؛(107)
بدانید
که آرزو عقل را به سهو و خطا مىکشاند.»
هواى نفس
در چهرههاى گوناگونش آفت عقل است و با این آفت باید به مجاهده برخاست تا چراغ عقل
و خرد فروزان گردد و رهتوشه این مجاهده، ایمان و عمل صالح است.
ب)
بردگى فکرى
هرچند
تبعیت و تقلید از کارشناسان خبره در مسائل حیاتى انسان، اعم از امور دینى یا
دنیوى، درصورت بستهبودن باب علموتحقیق، اصلىاستکه عقلاى عالم آنرا پذیرفته و
براساس آن عمل کردهاند و اسلام بر آن مهر تأیید مىزند، اما هرگاه تقلید به صورت
دنبالهروى بىمنطق و هضم شدن فرد در دیگران درآید، مانع رشد عقل و خرد شده و
انسان را به مسخ هویت و گمراهى مىکشاند. این آفت مىتواند بهگونههاى مختلف سد
راه تعقل و اندیشه آزاد باشد. از جمله: قهرمان پرستى، خرافه اکثریت، تبعیت بىقید
و شرط از نیاکان، خودباختگى در برابر آداب و سنتهاى جارى اجتماعى و بیگانهزدگى و
امثال آن. پیامبرانِ خدا همواره در راه دعوت با این مشکل مواجه بودهاند و قرآن
کریم در موارد بسیارى بدان اشاره دارد؛ مثلاً با نقل گفتار کسانى که به دلیل پیروى
از سران و سردمدارانشان که در چهرههاى قهرمانى به بردگى و گمراهى کشیده شدهاند،
مىفرماید:
اِنّا
اَطَعْنا سادَتَنا و کُبَرائَنا فَاَضَلُّونَا السَّبِیلاً؛(108)
ما از سران
و بزرگانمان اطاعت کردیم که ما را به گمراهى کشیدند.»
و درباره
پیروى از پدران و نیاکان مىگوید: هنگامى که به آنان گفته مىشود آنچه را خدا
نازل کرده، پیروى کنید، گویند: بلکه پیروى چیزى را مىکنیم که پدرانمان را بر آن
یافتیم! آیا اگر پدرانشان چیزى نفهمیده و هدایت نیافته باشند، باز هم از آنها پیروى
خواهند کرد؟»(109)
و در مقام
نکوهش از پیروى اکثریت مىگوید: و اگر بیشتر مردم زمین را پیروى کنى، تو را از
راه خدا به گمراهى خواهند کشانید: وَ اِنْ تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِىالاَرضِ
یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِاللَّهِ»(110)
و یا
مىفرماید: اَکْثَرُهُم لایَعقِلوُنَ»، اَکْثرُهُمْ لایَشْعُروُنَ»
ج)
تکیه بر ظن و شک
پیروى از
ظن و گمان و تکیه بر شک و شبهات از دیگر آفات عقل است.
قرآن کریم،
ظن و گمان را بىنیاز کننده از حق نمىداند و کسانى را که دستخوشِ ظنو گماناند
مورد نکوهش قرار داده و مىفرماید: بیشتر آنان جز به گمان تکیه نمىکنند، حال
آنکه، ظن و گمان به هیچوجه از حق بىنیاز نمىکند: وَ ما یَتَّبِعُ اَکْثَرُهُمْ اِلّا
ظَنًّا وَ اِنَّ الظَّنَّ لایُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً».(111)
على(ع)
مىفرماید: اَلشَّکُ یُطفِىءُ نوُرَالقَلْبِ»(112) شک روشنایى دل را خاموش
مىکند و نیز مىفرماید: اِیَّاکَّ وَ اَلشَّکُ فَاِنّهُ
یُفسِدُالدِّینَ و یُبْطِلُ الْیَقینَ؛(113) از شک بپرهیز که فاسدکننده دین و باطل
کننده یقین است».
اسلام به
منظور رهایى بخشیدن از بردگى و استضعاف فکرى - که بدترین نوع بردگى و استضعاف است
- غل و زنجیرهاى شخصیت زدگى، خرافه اکثریت، تقلیدهاى کورکورانه، سرسپردگى نامعقول
در برابر افراد یا جریانات و فرهنگها و سنتها و عادات و خودباختگى در برابر
بیگانه را مىشکند و به آزادى تعقل و انتخاب و استقلال عمل فرامىخواند:
وَلا
تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الفُؤادَ
کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسْئُولاً».(114)
د)
تبلیغات
تبلیغات به
مفهوم غربى آن پروپاگاندا» از عوامل دیگرى است که عقل را فلج مىکند و از اندیشه
و انتخاب صحیح باز مىدارد. از اینرو رسانههاى امپریالیستى بیشترین سرمایهگذارى
را روى تبلیغات مىکنند و با ابزارهاى پیچیده و تکنیکهاى پیشرفته و از طریق
رسانهها، کتاب، فیلم و دفاتر خبرى و مؤسسات بینالمللى، و از هر طریق ممکن دیگر،
به مسخ اندیشه انسانها، به ویژه ملل تحت سلطه مىپردازند و فکر و فرهنگ ملتها را
بر وفق مقاصد خود قالبریزى مىکنند و این عامل که امروزه بیش از هر زمان دیگرى به
کارگرفته مىشود، آثار آن براى بشریت زیانبارتر از همیشه است.
قدرتها،
سازمانها و مؤسسات بینالمللى استعمارى، نه تنها با تبلیغ، بلکه با عوامل دیگر
فساد اخلاق و فرهنگ، در خاموش کردن نور عقل و درک
انسانها مىکوشند.از مواد مخدر گرفته تا مشروبات الکلى و قهرمانسازى
از چهرههاى فاسد هنرى غربى و ساختن شخصیت و قدرت افسانهاى از غرب و تحقیر ملتها
و وادار ساختن آنها به تقلید کورکورانه و تسلیم بىقید و شرط در برابر زرق و برق
ظاهرى آنها و متمرکز ساختن دوربینها روى ابعاد منفى و ضدارزشى آنان به منظور
الگو دادن به ملل ضعیف و استعمار شده که هریک عاملى است در ضعف و فلج اندیشهها. .
علاج این
فاجعه، شکستن بتِ زرّینِ غرب و غربزدگى و ارائه چهره ضد انسانى آن است با دلایل
مستند و عینى تا ملتهاى ضعیف و تحت سلطه به ماهیت انسان غربى و هویت فرهنگ و تمدن
آنان واقف شده، از قید بردگى غرب رهایى یابند و این همان راه و روشى است که در عصر
ما، حضرت امام خمینى(ره) پیمود و بت افسانهاى غرب را شکست و چهره ضدانسانى آن را
افشا کرد و به مبارزه بىامان با فرهنگ استعمارى و ت استکبارى غرب و غربزدگى
توصیه فرمود:
آنچه
مىتوان گفت امالامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبى استعمارى است که در
سالهاى بسى طولانى جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلى استعمار
بر آن دامن زدهاند و از یک فرهنگ فاسد استعمارى جز کارمند و کارفرماى استعمارزده
حاصل نمىشود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسى کرده و به اطلاع ملتها
برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده و به جاى آن فرهنگ اسلامى - انسانى
را جایگزین کنید.»(115)
سوم -
عوامل تضعیف عقل
مقصود ما
از عوامل تضعیف، شرایط و عوامل دست دوم است که نیروى تشخیص را تضعیف کرده و عقل و
اندیشه را تحتالشعاع قرار مىدهد. برخى از این عوامل عبارتند از:
فقر و
نیازمندى: على(ع) با فرزندش محمدبن حنیفه فرمود:
یا بُنىَّ
اِنّى اَخافُ عَلَیْکَ الفَقْرَ فَاسْتَعِذ بِاللَّهِ مِنْهُ فَاِنَّ الفَقْرَ
مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِیَةٌ لِلْمَقْتِ؛(116)
فرزندم، از
فقر بر تو بیمناکم، از آن به خدا پناه ببر، زیرا فقر
دین را ناقص و عقل و اندیشه را مشوش مىکند و موجب بدبینى افراد نسبت به
یکدیگر مىگردد.»
از اینرو
اسلام با برنامههاى اقتصادى و توصیه به اداى حقوق مالى مستمندان و تشریع خمس و
زکات و پاداش دادن به خدمات تبرعى مادى، فقر را که یک بلاى اجتماعى است از میان
برمىدارد تا فکر و روح انسانها با فراغت و آرامش در جهت سالم حرکت و به کمال
مقصود نائل آید.
گفتنى است
که اسلام، صرف وجوه شرعى را در امرِ تعلیم و تربیت اولویت داده و یکى از مصارف
بارز آن را بارور کردن استعدادهاى انسانى و بالابردن سطح دانش و بینش مسلمانان به
ویژه جوانان و دانشپژوهان قرار داده است.
رفاه زدگى
غرق شدن در
لذتهاى مادى، تجملگرایى و رفاه و مصرفزدگى و پرخورى و اسراف
و تبذیر، همّ آدمى را به خود معطوف مىدارد و موجب کندى و کودنى اندیشه مىشود.
على(ع)
مىفرماید: خوددارى کردن از تبذیر و داشتنِ حسنِ تدبیر، نشانه عقل است: مِنَ
الْعَقْلِ مُجانَبَةُ التَّبذِیرِ وَ حُسْنُ التَّدْبِیرِ».(117)
در نصایح
لقمان چنین آمده است:
اِذَا امْتَلَأَتِ
المِعْدَةُ نَامَتِ الفِکْرَة؛(1)
زمانى که
معده پر شود نیروى تفکر به خواب مىرود.»
از رسول
خدا(ص) چنین نقل شده است:
مَنْ
أَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَتْ فِکْرَتُهُ و فَطِنَ قَلْبُه؛(119)
کسى
که شکمش را گرسنه دارد، اندیشهاش رشد کند و قلبش زیرک گردد.»
حکیم سنائى
گوید:
اندرون
از طعام خالىدار
تا
در او نور معرفت بینى
بیکارى و
کارزدگى
همانگونه
که کار مفید به ویژه آن که توأم با نوآورى و ابتکار باشد، مستم به کارگیرى و رشد
اندیشه است، بیکارى و کاهلى و تنبلى، علاوه بر آثار منفىِ دیگر اقتصادى و اجتماعى
و اخلاقى موجبِ رکود عقل و مانع بالندگى اندیشه
انسان مىشود و لذا در اسلام از بیکارى و تنبلى نکوهش شده است. على(ع) عاقل را کسى مىداند که بر کار و کوشش تکیه کند نه بر ایده و
آرزو: اَلْعاقِلُ یَعْتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ
وَ الْجاهِلُ یَعْتَمِدُ عَلى أَمَلِهِ».(120)
و نیز با
تأکید بر اینکه در هیچحال نباید دست از کار کشید، مىفرماید: عَلَیْکَ
بِأِدْمانِ العَمَلِ فِى النِّشاطِ وَ الْکَسَلِ».(121)
حضرت
صادق(ع) به یکى از یاران خود که به دلیل بىنیازى، کار و تجارت را رها کرده بود و
روزگار به بیکارى مىگذرانید، فرمود: کار و تجارب را از سر بگیر که بیکارى از عقل انسان مىکاهد.(122)
ناگفته
نماند، همانگونه که بیکارى موجب رکود فکر مىشود، غرق شدن در کار و افراط در
اشتغال نیز، فکر و اندیشه را دستخوشِ اختلال مىکند. افرادى که تمام وقت خود را
در کار مستهلک مىکنند و با تصدى اشتغالات متعدد، در ماشین کار هضم مىشوند فرصتى
براى اندیشیدن ندارند، به علاوه آنکه مسئولیتهاى متعددى که مىپذیرند، ناقص و
نافرجام مىماند.
اسلام با
برنامهریزى مناسب و به کارگیرى نیروهاى انسانى و استعدادهاى گوناگون آنها و
تقسیم منطقى ساعات شبانهروز براى کار و انجام وظایفِ مختلف زندگى از این نقطه ضعف
پیشگیرى مىکند. پیامبر اکرم توصیه مىفرماید: کسى که کارى را پذیرفت باید آن را
به خوبى به انجام برساند و در اتفان آن تلاش لازم را مبذول دارد.
بهطور
خلاصه، افراط و تفریط در کار، منافىِ با عقل است، همانگونه که در روایتى از
على(ع) آمده: لایُرَى الْجَاهِلُ اِلاَّمُفرِطاً اَوْمُفَرِّطاً»(123) و
همانگونه که در روایات آمده: مؤمن باید ساعات شبانهروز خود را میان سه دسته از
امور تقسیم کند: بندگى و نیایش با خدا، کار و کوشش براى تحصیل معاش و پرداختن به
خواستهها و لذات مشروع.(124)
مصاحبت با
ابلهان
على(ع)
مىفرماید: آنکس که با نادان همنشین شود از عقل خود کاسته است: مَنْ صَحِبَ
جاهِلاً نَقَصَ مِنْ عَقْلِه».(125)
به علاوه
مصاحبت جاهل بر اخلاق نیز تأثیر سوء دارد.
على(ع) فرمود:
فساد اخلاق در معاشرت ابلهان است و حسن اخلاق در معاشرت خردمندان: فَسادُ
الْأَخْلاقِ مُعاشَرَةُ السُّفَهاءِ وَ صَلاحُ الْأَخْلاقِ مُعاشَرَةُ
العُقَلاءِ».(126)
92. سوره
سبا، آیه 46.
93. تصنیف
غرر، ص 64.
94. تصنیف
غرر، ص 64.
95. تصنیف
غرر، ص 64.
96. تصنیف
غرر، ص 242: جاهد شهوتک و غالب غضبک خالف سوءَ عادتک تزکُ نفسک و یکمل عقلک و
تستکمل نوابربک».
97. سوره
انفال، آیه 29.
98. سوره
جاثیه، آیه 23.
99. تصنیف
غرر، ص 64.
100. تصنیف
غرر، ص 64.
101. نهجالبلاغه،
حکمت 211، ص 397.
102. همان،
خطبه 109، ص 104.
103. نهجالبلاغه،
حکمت 212، ص 397.
104. همان،
حکمت 219، ص 398.
105. تصنیف
غرر، ص 65.
106. بحارالانوار،
ج 1، ص 160.
107. تصنیف
غرر، ص 65.
108. نهجالبلاغه،
خطبه 86.
109. سوره
احزاب، آیه 67.
110. سوره
بقره، آیه 170.
111. سوره
انعام، آیه 116.
112. سوره
یونس، آیه 36.
113. تصنیف
غرر، صص 71-72.
114. همان،
صص 72 - 71.
115. سوره
اسراء، آیه 36.
116. صحیفه
نور، ج 1، ص 161، نامه مورخه 50/2/6 به دانشجویان اروپا.
117. نهجالبلاغه،
حکمت 319، ص 419.
1. تصنیف
غرر، ص 360.
119. محجه
البیضاء، ج 5، ص 151.
120. همان،
ص 154.
121. تصنیف
غرر، صص 152 - 151.
122. تصنیف
غرر، صص 152 - 151.
123. وسائل
الشیعه، ج 12، ص 6.
124. بحارالانوار،
ج 1، ص 159.
125. للمؤمن
ثلاث ساعات: فساعة یناجى فیها ربه، و ساعة یَرمُّ معاشَه، و ساعة یُخلِّى بین
نَفسِه و بین لَذَّتِها فیما یحلُّ و یَجمُلُ» نهجالبلاغه، حکمت 390، ص 432.
126. بحارالانوار،
لذا گفتهاند:
همنشین تو
از تو
عقل ,ص ,» ,مىفرماید ,ع ,وَ ,تصنیف غرر، ,على ع ,عقل و ,را به ,غرر، ص
درباره این سایت